پــــــــلاک شــــــهيـــــد چهار شنبه 27 دی 1391برچسب:بانوان, سرايندگان حماسه دفاع مقدس, دفاع مقدس,نقش زن در دفاع مقدس از نظرگاه ديني و عرفاني, :: 15:32 :: نويسنده : رامين
نقش زن در دفاع مقدس از نظرگاه ديني و عرفاني/ بخش اول نويسنده: زهرا بنائيان بياييد به سرزمين عشق و عرفان سفر كنيم ؛ سرزميني كه تجلي گاه شكوه ايثار است ؛ سرزميني كه همه يكرنگي و اتحاد است. اين جا سرزمين عشق و ايثار و فداكاري است. اي قلم ها! بدون وضو در اين حريم مقدس وارد نشويد. اي همسفران ! لازمه ي ورود به اين سرزمين ، داشتن دل هايي پاك و بي آلايش است. كساني كه صفاي سينه ندارند ، ورودشان به اين سرزمين ، ممنوع است! حرمت و قداست اين سرزمين بسيار زياد است. اين سرزمين متعلق به شيرزنان عارفي است كه در هشت سال دفاع مقدس ، حماسه ها آفريدند. آن ها با توكل به خداوند و با تأسي به حديث متواتر و شريف الثقلين (1) به دو امانت گران بهاي الهي چنگ زدند و آن را الگوي و سرمشق خود ساختند. بياييد به اين سرزمين روحاني سفر كنيم ، تا بسياري از حقايق را دريابيم ؛ سرزميني كه همه نور خداست و عظمت خدا را به وضوح مي توان در آن مشاهده كرد ؛ سرزميني كه معناي واقعي عبادت ، عشق ، شوق نيايش ، نماز ، محبت ، مشاركت ، خلوص ، انفاق ، گذشت ، ايثار جان ، خداشناسي و هزاران خصلت زيباي ديگر را در حد كمال در خود جاي داده است ؛ سرزميني كه از هر گوشه و كنار آن مي توان هزاران نكته ي اخلاقي و اجتماعي آموخت ؛ سرزميني كه ساكنان آن همه به ريسمان الهي چنگ مي زنند و به انگيزه ي تعبد نسبت به فرمان الهي و به قصد وصول به مقام فناء الي الله حركت كردند. اينان سبقت گيرندگان جهاد و شهادتند و شهادت را نزديك ترين راه تقرب به ذات احديت مي دانند. (2) در سرزميني كه سراسر وحدت و عشق است ، همه به دنبال يك هدف مي گردند و آن رضاي خداست و در اين صحنه ، همه در تلاشند تا گوي سبقت را از ديگران بربايند. آنان به راستي مصداق اين آيه ي شريف هستند : "يبتغون فضلا و رضوانا و ينصرون الله و رسوله و اولئك هم الصادقون." آن ها فضل خداوند و رضاي او را مي طلبند و خدا و رسولش را ياري مي كنند ، آن ها راستگويانند. (3) آري ، سخن از شير زناني است كه از همان روزهاي نخست كه رژيم بعثت عراق اسلامي مان فرود آورد ، همدوش مردان يا حتي جلوتر از آن ها فرياد "هل من ناصر ينصرني" حسين زمان خويش را لبيك گفته و وارد صحنه هاي نبرد شدند. زنان متعهد و مؤمن كشورمان همانند دريايي خروشان به سوي مقصد نهايي (رضاي خداوند) حركت كردند. فضاي عجيبي حاكم بود و گويي همه جا بهشت بود و رايحه ي بهشتي به مشام مي رسيد. مگر مي شود اين صحنه ها را ديد و منقلب نشد؟ عجب فضاي آكنده از معنويتي! اين جا مي شود حضور خدا را حس كرد و قطعا آن ها خدا را با چشم دل مي ديدند ، كه چنين مشتاقانه ايثار مي كردند. الله اكبر ، الله اكبر ، عجب اتحادي ! اين شير زنان در كدامين مكتب پرورش يافته اند كه چنين اند؟ قطعا آن ها دست پرورده ي مكتب زهرا و زينب اند ؛ زهرايي كه بانويي به تمام معنا نمونه و الگو بود و نخستين شهيد راه ولايت ، و زينبي كه با صبر استقامت ، تمام منزلگاههاي كربلا را با همه ي مصيبت هايش طي كرد و يزيد و يزيديان را رسوا نمود. بله ، آن ها با الگو گرفتن از ائمه ي معصومين (عليه السلام) راه خويش را يافتند. " يكي از ويژگي هاي آفرينش كه خداوند حكيم در فطرت آدمي به وديعه نهاده است ، الگو سازي و الگوپذيري در زندگي است." (4)
ادامه مطلب ... چهار شنبه 27 دی 1391برچسب:شهیده ,شهدای گمنام , شهید , زنان شهیده , زن و دفاع مقدس,شهیده نوجوان,اولين پرستارشهيد,شهيد مرضيه شيرواني, :: 15:31 :: نويسنده : رامين
شهيد مرضيه شيرواني نام: مرضيه نام خانوادگي: شيرواني نام پدر: فضل اله شماره شناسنامه: 1194 محل صدور: آبادان تاريخ تولد: 10/07/1335 تاريخ شهادت: 26/2/1360 محل شهادت: دزفول
اروندروددرکشاکش دشت می خرامیدن شورسرودن داشت.مردم آبادان نهال سبز صفارادردل ها می کاشتند تایکرنگی و یگانگی فراوان ترشودوگلدان هاراازگل محبت می انباشتندتاهم دردی و همدلی رونق بیشتری گیرد.مرضیه نیزازبطن زمان می آمدتادرسال1335 ودرجنجال وغوغای کشتی وسرخی آفتاب ساحل متولدشود. کنون خانواده ی مذهبی و تلاش گرشیروانی مقدم دومین فرزندراگرامی می دارندوزمینه رابرای تعلیم و تربیت اوفراهم می کنند. مرضیه تحصیلات ابتدای خود رادرآبادان آغازمی کندوبا هوش خدادادی که دارد،جزودانش آموزان موفق به شمار می رود.و پشتکاروجدیت اوسبب می شودکه بارتبه ی بالادوره ی متوسطه رابه پایان رساند. اوپس ازاخذمدرک متوسطه،به حرفه ی شریف پرستاری علاقه مند می شود،به توان واستعدادخود دراین رشته پی می بردووارد سازمان شیروخورشیدسرخ آن زمان می شودوپس از3سال آموزش مداوم وکسب مهارت های لازم،حرفه ی مقدس ودشوارپرستاری را آغاز می کند مرضیه که ازدوران کودکی،صبروصبوری ومهرورزیدن راآموخته بودوخلق وخویی پسندیده داشت،دردرمان دردمندان وبرای شفای بیماران با تعهدواخلاص،تلاش می کندوبامهر،مرهم جسم وروحشان می شود. اوبارعایت نکته های مهم روحی وروانی دردرمان بیماران،به زودی نمونه والگو می شودوازدیگرهمکاران خودپیشی می گیرد.سپس مرضیه به بندردورافتاده ومحروم چابهارسفرمی کندودرآن جاباکمترین وسیله وامکانات زندگی به مدت یک سال،صادقانه به پرستاری ومداوای مردم بیمار آن منطقه می پردازدوهرگزشرایط سخت زندگی در چاه بهار،براصالت کاروحرفه اش اثرنمی گذارد. درآستانه ی پیروزی انقلاب اسلامی به شهرستان شوش منتقل می شودوباآغازجنگ تحمیلی،درآنجاودرشهرشهیدان گمنام،باردیگرخدمت خالصانه ی خودراباشوروشوق بیشترادامه می دهد. مرضیه که کمتر به مرخصی می آمد،تصمیم می گیرد برای استفاده ازمرخصی استحقاقی خودبه مدت15روزدرکانون گرم خانواده زندگی کند،امادل بی تابش مانع ارآن می شودکه یادجبهه ومجروحان راحتی دراندک مدتی فراموش کند،اودراین مدت پیوسته تکرارمی کند:«من بایددر بین رزمندگان باشم وخدمت کنم...» وباهمین انگیزه ی مقدس است که پیش ازبه پایان رسیدن زمان مرخصی،به محل کارخود می شتابد. مرضیّه روز26دی ماه 1360،داوطلب می شودتا تنی چندازمجروحان دفاع مقدّس راکه به مقصد دزفول اعزام می کنند،همراهی کند. اوباوقوف وآگاهی ازاین که جاده زیرآتش مستقیم دشمن است وهرلحظه امکان دارد،حادثه ای به وقوع بپیوندد،قبل ازعزیمت،غسل شهادت رابه جامی آوردوآنگاه رهسپارسفرمی شود،تاوظیفه ی خطیرخودرابه انجام رساند. باران گلوله وآتش هم چنان ادامه دارد؛مرضیّه چون پروانه برگردجمع مجروحان می گردد.اوآرام وقرارنداردوقامت سفیدپوش اودرآفتاب می درخشید.وناگهان خمپاره ای درکنار آمبولانس آنهامنفجرمی شود.خون گرم مرضیّه،برسپیدی جامه،جاری می شودو سپیده نداسر می دهد: «اِرجعی الی ربک راضیةً مرضیّه» یکی دردویکی درمان پسندد یکی وصل ویکی هجران پسندد من ازدرمان ودردووصل وهجران پسندم آنچه را جانان پسندد «باباطاهر» شنبه 18 آذر 1391برچسب:, :: 12:47 :: نويسنده : رامين
شنبه 18 آذر 1391برچسب:, :: 12:40 :: نويسنده : رامين
نام : مریم فرهانیان وصیتنامه شهیده مریم فرهانیان - به ولايت فقيه ارج بنهيم و بدانيم كه الان امام خميني بر ما ولايت دارد وصيت نامه شهيده مريم فرهانيان بسم الله الرّحمن الرّحيم و به نستعين انّه خير ناصر و معين والسلام عليكم و رحمة الله و بركاته
شنبه 18 آذر 1391برچسب:, :: 12:35 :: نويسنده : رامين
بازگشت یک خبرنگار / عکس
شنبه 18 آذر 1391برچسب:, :: 12:30 :: نويسنده : رامين
حس عجیبی داشت، انگار می دونست این دفعه برگشتنی نیست!
اضطراب داشت که چه جوری با مادر خداحافظی کنه... شنیدم موقع نگاه آخر زیر لب میگفت:یا زهرا (س)مادر من رو هم در زمره ی مادران شهدا قرار بده... شنبه 18 آذر 1391برچسب:, :: 12:17 :: نويسنده : رامين
من نمی دانم که فردای قیامت این خون با حرمله چه خواهد کرد شنبه 18 آذر 1391برچسب:, :: 12:13 :: نويسنده : رامين
بسم رب الشهدا صفحه قبل 1 صفحه بعد درباره وبلاگ موضوعات آخرین مطالب پيوندها
نويسندگان |
|||
![]() |